فهرست مطالب:

موجودات اساطیر اسلاوی: زیبا و ترسناک
موجودات اساطیر اسلاوی: زیبا و ترسناک

تصویری: موجودات اساطیر اسلاوی: زیبا و ترسناک

تصویری: موجودات اساطیر اسلاوی: زیبا و ترسناک
تصویری: عجیب ترین موجودات ناشناخته جهان که دانشمندان از توضیح آنها عاجز است 2024, ممکن است
Anonim

موجودات اسطوره ای اسلاوی: زیبا و ترسناک

واسنتسوف سیرین و آلکونوست
واسنتسوف سیرین و آلکونوست

در اسطوره های اسلاوی نه تنها قهوه ای های کودکانه ساده لوح و مهربان ، کیکیمورهای احمقانه و آب نشین زندگی می کردند. در بهترین حیوانات اسلاوی باستان ، موجودات زیادی وجود داشتند که ترس آنها از خدایان باستان لاوکرفت کمتر نبود.

موجودات افسانه ای اسلاوهای باستان

بانوی شب یا نیمه شب ، روحی شیطانی است که به عنوان زنی عبوس و زشت با پوستی تیره به تصویر کشیده شده است. در برخی از مردم ، خفاش همچنین دارای پنجه های بلند و تیز بود و در قلمرو بلاروس غربی مدرن اعتقاد بر این بود که می تواند به یک کرم موی سیاه تبدیل شود. همانطور که حدس می زنید ، شب خانم آمد. او با مردم ، به ویژه کودکان خصمانه بود. اعتقاد بر این بود که این اوست که مسئول گریه کودکان در شب ، جیغ و خواب ناخوشایند است.

شب می گذارد
شب می گذارد

معمولاً ، myotis به تنهایی نیامده ، بلکه دو یا سه نفر است

اما نباید فکر کنید که در طول روز مرد اسلاوی چیزی برای ترسیدن نداشته است. ظهر (ظهر) یک دوره خطرناک و شکنجه در اواسط روز را نشان می دهد ، زمانی که خورشید به شدت می زند و می تواند به راحتی زندگی یک اسلاوی را که در این زمینه کار کرده است ، از بین ببرد. اعتقاد بر این بود که او مجرمین استراحت ظهر را در همان جا کشته و سر را بریده است. برای کودکان فراموش شده در خیابان ، ظهر نیز احساس ترحم نمی کند - یا او آنها را کشته ، یا او را گرفته و جاسازی کرده است.

ظهر
ظهر

میانه روز را معمولاً به عنوان یک دختر بور داس نشان می دادند که با آن سر را قطع می کند.

به هر حال ، در مورد تغییر شکل. این شخصیت ها همچنین در افسانه های غربی ، به عنوان مثال ، در میان آنگلوساکسون ها دیده می شوند ، جایی که تعویض کودکان عمدتا توسط جن انجام می شود. در اساطیر اسلاوی ، تغییر شکل نیز یافت می شود و تقریباً هر موجود افسانه ای دیگری می تواند آنها را ترک کند. تغییر دهنده ها گرگهایی هستند که به شکل کودک درآمده و جای آن را در خانه می گیرند. اعتقاد بر این بود که یک تغییر شکل را می توان با یک شخصیت بد یا ناگهانی تغییر یافته ، درد ، افزایش یا کاهش اشتها تشخیص داد. اکثر جوامع ترک چنین کودکی را محکوم نکردند. بنابراین ، اگر دهان در خانواده بیش از حد زیاد باشد ، والدین می توانند یکی از فرزندان خود را گرگ معرفی کنند و آنها را در جنگل رها کنند. و واقعاً ترسناک است.

بابا یاگا شخصیتی بسیار متنوع و جالب تر از آن چیزی است که شما فکر می کنید. او بارها و بارها hypostasis خود را از مثبت (دستیار و مشاور) به منفی (آدم خوار ، جادوگر بد) و پشت تغییر داد. به معنای وسیع تر ، این شخصیت نشان دهنده یک حلقه اتصال بین دنیای زندگان و جهان مردگان است. بابا یاگا زنی خردمند (نه لزوما پیرزن) است که می داند چگونه از مرز بین جهان عبور کند و راهنمای قهرمان باشد. جای تعجب نیست که او یک پا - استخوان دارد.

بابا یاگا
بابا یاگا

با لباس منفی ، بابا یاگا اغلب کودکان را می رباید و می خورد

در اساطیر اسلاوی قهوه ای های زیادی وجود داشت و آنها با "تخصص" تفاوت داشتند. همچنین قهوه ای های کلاسیک در داخل یک ساختمان مسکونی زندگی می کردند و به میزبان کمک می کردند یا مانع آن می شدند. انبارهایی نیز در انبارها و سوله ها زندگی می کردند. حیاط هایی نیز وجود داشت - مسئول منطقه محلی. براونی همیشه موجودی خنثی بوده که رفتار او به نگرش نسبت به او بستگی دارد. همیشه اعتقاد بر این بود که براونی عاشق راحتی و پاکیزگی است ، و کثیف و تنبل اذیت می کند ، نیش می زند و حتی ممکن است بکشد. براونی ها اغلب به دلیل خفگی در خواب سرزنش می شدند. اعتقاد بر این بود که اگر نفس کشیدن در شب دشوار است ، بنابراین براونی از چیزی ناراضی است. صبح روز بعد ، به عنوان "پرداخت" ، یک بشقاب شیر و نان کنار اجاق گاز ماند.

براونی
براونی

در نسخه اولیه ، براونی یک روح جمع و جور به اندازه یک بچه گربه نیست ، بلکه یک موجود بزرگ است که تا زمانی که صاحبان خانه ببینند مسئولیت آن را بر عهده دارند

در اساطیر اسلاوی گرگهای بی شماری نیز وجود داشتند. معروف ترین آنها گرگ است. این افراد (معمولاً شفا دهنده یا جادوگر) هستند که می دانند چگونه به شکل گرگ درآیند. برخلاف مفهوم غربی از گرگینه ها ، گرگ اسلاوی ، به عنوان یک قاعده ، اراده و عقل آزاد را حفظ می کند ، اما نمی داند چگونه صحبت کند. مردم اسلاوی جنوبی مفهوم روح و گرگ را مخلوط می کنند ، آنها اغلب دارای یک شخصیت هستند که هر دو عملکرد را انجام می دهد (گرگ و مکیدن خون).

ولکولاک
ولکولاک

در زمان های مختلف ، ایده ها در مورد ظاهر گرگ ها بسیار تغییر کرده است - از حیوانات بزرگ هار به گرگ های معمولی ، که به هیچ وجه به تعلق خود به مردم خیانت نمی کنند

وی همچنین یک شخصیت در خائن اسلاوی است. گوگول آن را بر اساس افسانه ها توصیف می کند و تصویری که به لطف N. V. Gogol شناخته می شود ، بیشتر با ایده های اسلاو های باستان مطابقت دارد. وی موجودی از جهان زیرین است که نگاهش قادر به کشتن است (در این حالت او شبیه ریحان است). چشمانش با پلکهای بزرگ و مژه های طولانی پوشانده شده است. وی نمی تواند آنها را به تنهایی بلند کند ، و بنابراین در کنار او معمولاً مجموعه ای از مینیون ها (حداقل دو نفر) هستند که پلک های خود را با چوب خیز برمی دارند.

Viy
Viy

وی در افسانه "ایوان بیکوویچ" به عنوان شوهر یک جادوگر ذکر شده است

Verlioka یک شخصیت در داستان های افسانه ای است ، جایی که او نقشی واضح و مشخص را دارد. این یک ویرانگر بیرحمانه است ، که از نظر هوش و ذکاوت متمایز نیست ، اما دارای قدرت جسمی فوق العاده ای است. Verlioku به عنوان یک مرد با قد و قامت بزرگ ، با شانه های پهن ، با یک چشم (مشخص نشده است که این چشم در مرکز پیشانی است یا نه) ، با یک بینی قلاب و یک ریش پشمالک به تصویر کشیده شد. در داستان کلاسیک در مورد Verlioka ، او پیرزنی و دو نوه او را با دستان برهنه می کشد ، پس از آن قهرمان (یا گروهی از قهرمانان) با استفاده از حیله گری او را می کشد.

ورلیوکا
ورلیوکا

Verliok را نمی توان تنها با تکیه بر قدرت شکست داد

کیکیمورا ، برخلاف تصور عمومی ، در میان اسلاوی های باستان نه در باتلاق ، بلکه در خانه ها و حیاط ها زندگی می کرد. این موجود شخصی بود که با یک مرگ "اشتباه" درگذشت: یک خودکشی ، یک نوزاد ، لعنتی. با ظاهر بیرونی کیکیمورا ، همه چیز پیچیده است - او می تواند به عنوان یک پیرزن زشت ، و به عنوان یک دختر با نوارهای بلند ، و به عنوان یک مرد لاغر یا پیرمرد توصیف شود. هنوز تصویر یک زن لاغر و صورت کشیده مانند اردک ، موهای نامرتب و بازوهای بلند پشتش ثابت شده بود. کیکیمورا معمولاً در خانه هایی ظاهر می شد که مشکلی پیش می آمد. او با اعضای خانه با استفاده از کوبش یا گفتار عادی انسان ارتباط برقرار می کرد. اما بیشتر او صحبت نمی کرد ، اما درگیر همه نوع بی عفتی بود - او چیزهایی را می انداخت و می زد ، ساکنان خانه را در خواب خفه می کرد ، کودکان و بزرگسالان را با ظاهری ناگهانی با ظاهری وحشتناک ترساند.

کیکیمورا
کیکیمورا

کیکیمورا معمولاً نامرئی بود و حضور او تنها با صدای مشکوک در خانه قابل تشخیص بود.

افسانه های اسلاوی بسیار گسترده تر و جالب تر از آن است که شما حساب کنید. متأسفانه ، تعداد کمی از حقایق و تصاویر قابل اعتماد از شخصیت ها باقی مانده اند ، اما این برای به دست آوردن تصویر کامل تری از خائن باستان اسلاوها کافی است.

توصیه شده: