فهرست مطالب:

آیا همسر خسته باید گل بدهد
آیا همسر خسته باید گل بدهد

تصویری: آیا همسر خسته باید گل بدهد

تصویری: آیا همسر خسته باید گل بدهد
تصویری: اینو از دست ندید نامه عفت ماهباز به زن رئیسی 2024, نوامبر
Anonim

آیا همسر خسته به یک دسته گل احتیاج دارد: چگونه تقریباً طلاق گرفتیم اما به موقع به خود آمدیم

Image
Image

من می خواهم یک داستان آموزنده را برای بسیاری از زوج ها به اشتراک بگذارم. یک روز صبح برای خودم و شوهرم و فرنی بچه ها قهوه درست کردم. پس از برنامه طولانی ، از شوهرم خواستم که کوچکترین فرزند را از مدرسه بگیرد ، زیرا دوستانم مرا به یک کافه دعوت کردند تا بنشینم و گپ بزنم. او جواب مشخصی نداد اما بعد از مدتی گفت امروز به گاراژ یکی از دوستانم می روم و من مجبورم کودک را تحویل بگیرم.

روز حضور در دفتر خیلی سریع پرواز کرد. مسائل فوری روی هم انباشته شد ، من حتی وقت نداشتم که بسیاری از کارها را تمام کنم و آنها را در خانه رها کردم. من با یک کودک در یک دست و اسناد در دست دیگر به عقب برگشتم.

در خانه ، ظرف های شسته نشده که از صبح مانده بودند ، دوباره منتظر بودند و پسر بلافاصله لباس هایش را روی زمین انداخت. قبل از تهیه شام مجبور به انجام کمی نظافت شد.

عصر ، طبق معمول ، تکالیف خود را بررسی کردم ، سپس کوچکتر را خواباندم در حالی که بزرگتر کامپیوتر را بازی کرد ، وانمود کرد که مشغول درس است. از دخترم خواستم کامپیوتر را برایم آزاد کند تا بتوانم کار با قرارداد را به پایان برسانم.

در این زمان ، شوهرم برگشت و از درگاه پرسید که آیا می توانم برای او سوپ بریزم. من به دلیل مشغله زیاد توجه نکردم.

اولین یادداشتهای عصبانیت را هنگامی که شوهرم نتوانست در آشپزخانه غذا پیدا کند احساس کردم و شروع به پرسیدن کجای او کردم. نزدیک او رفتم و قصد فریاد زدن را داشتم اما او از پشت گل بیرون آورد. می گوید: "این فقط برای شماست."

من با ظروف و کودکانی که بندرت وقت را با پدر می گذرانند شروع کردم و در پایان یک روز در میان با دوستان در گاراژ ملاقات کردم و یک ماه است که نتوانسته ام با دوستانم بیرون بروم. نارضایتی من او را بسیار ناراحت کرد و در پایان کاملاً او را آزرد.

Image
Image

او از اینکه در پاسخ به گلهایی که به او دلخوری دادم بسیار تعجب کرد. من تصمیم گرفتم یک کار خوب انجام دهم ، و به جای تشکر - رسوایی ، و زنان به چه چیزهایی نیاز دارند؟ - محبوب من خشمگین بود - جای تعجب نیست که در کشور طلاق های زیادی وجود دارد.

سپس هر دو شعله ور شدیم ، چند جمله در مورد اینکه چه کسی اولین کسی را ترک کرد رد و بدل کردیم و ساکت شدیم. سکوت با درخواست شوهرم برای گفتن آنچه که من واقعاً می خواهم و آنچه که گلها دوست ندارند را شکست.

برای شستن ظرف ها صبح ، زیرا من نگرانی زیادی دارم و اگر کارهای خانه بین ما تقسیم شود برای من بسیار بهتر خواهد بود.

شوهرم فکر می کرد که من دوست دارم با بچه ها کار کنم ، و آشپزی کنم و نظافت کنم. و حق با اوست ، اما اگر من مثل اسب خسته نشدم. کمک به اطراف خانه در چنین شرایطی بسیار لذت بخش تر از یک دسته گل است.

ما جبران کردیم ، قول کمک دادیم.

دسته گل را داخل گلدان گذاشتم. اگر او نبود ، معلوم نیست چه وقت او هر آنچه را که به دردش می خورد به او ابراز می کرد.

توصیه شده: