فهرست مطالب:

چگونه سریال Clone به پایان رسید: یک توضیح کوتاه با یک عکس
چگونه سریال Clone به پایان رسید: یک توضیح کوتاه با یک عکس

تصویری: چگونه سریال Clone به پایان رسید: یک توضیح کوتاه با یک عکس

تصویری: چگونه سریال Clone به پایان رسید: یک توضیح کوتاه با یک عکس
تصویری: Коллектор. Психологический триллер 2024, ممکن است
Anonim

سریال افسانه ای "کلون" چگونه به پایان رسید

کلون سریال های تلویزیونی
کلون سریال های تلویزیونی

سریال Clone در بیش از 90 کشور جهان مورد علاقه بینندگان قرار گرفته است. در روسیه ، عصرها ، تمام خانواده ها در صفحه تلویزیون جمع می شدند و آنها با شور و شوق داستان عشق جادی مراکشی و لوکاس برزیلی را دنبال می کردند. بسیاری از آنها چندین بار این سریال را مرور کردند ، اما سرنوشت برخی از شخصیت ها برای آنها مبهم بود. من پیشنهاد می کنم به یاد بیاورم که داستان افسانه ای چگونه به پایان رسید.

جادی و لوکاس

لوکاس ، عزم خود را برای جلب عشق دوباره ، به مراکش برد ، اما نتوانست محبوب خود را پیدا کند. و برعکس ، ژادی قصد داشت کشور را ترک کند. قبل از عزیمت ، عاشقان ناخوشایند به ویرانه ها آمدند ، جایی که در جوانی عشق خود را به یکدیگر اعتراف کردند. لوكاس نام ژادی را فریاد زد ، و او ، به آنچه شنیده بود باور نمی كرد ، به استقبال او رفت. بنابراین 20 سال بعد ، سرنوشت آنها را دوباره گرد هم آورد ، اما اکنون برای همیشه.

جادی و لوکاس
جادی و لوکاس

شخصیت های اصلی ژادی و لوکاس بر سر راه خوشبختی خود از همه موانع عبور کردند

گفت

سعید دخترش خدیجه را بسیار دوست داشت ، بنابراین وی را ملاقات نکرد که مادرش باشد. با رفتن ژادی ، زندگی سعید آرامتر نشد. او برای خود همسر دوم گرفت ، که با رانیا ، همسر اولش زبان مشترکی پیدا نکرد. بنابراین ، خانه سعید مانند گذشته پر از رسوائی بود.

گفت و زادی
گفت و زادی

سعید پس از رفتن زادی ، همسر دیگری را برای خود گرفت

یک تکه گچ

مل تحت درمان اعتیاد به مواد مخدر قرار گرفت و از خانواده برای همه دردسرهایی که ایجاد کرده بود طلب بخشش کرد. این دختر به همراه ناندا کلینیکی را برای معتادان به مواد مخدر افتتاح کردند ، که آنها این نام را به نام دوستشان Reginigna گذاشتند. مل ، عزم خود را برای بازگشت به زندگی عادی ، از خانواده و همسرش شاندی پشتیبانی می کند. این زوج یک پسر داشتند.

یک تکه گچ
یک تکه گچ

مل و دوستش ناندو کلینیکی را برای معتادان به مواد مخدر افتتاح کردند

مایز

بعد از تمام آزمایشات ، مایزا نیز خوشبختی خود را یافت. او با مل به جلسه معتادان سابق معتاد آمد و با مردی آشنا شد که پسرش نیز معتاد بود. مایزا شروع به ایجاد روابط با او کرد. این زن از دخترش در همه کارها حمایت کرد و در معالجه وی شرکت کرد.

مایزا و سعید
مایزا و سعید

بعد از تمام آزمایشات ، مایزا خوشبختی خود را پیدا کرد ، حتی اگر با لوکاس نبود و با سعید نبود

محمد و لطیفه

محمد و لطیفه در پایان سریال همان خانواده خوشبخت بودند. رئیس خانواده با این واقعیت کنار آمد که دخترش سمیرا عاشق برزیلی شد. تنها شرطی که محمد وضع کرد این بود که ز روبرتو باید به اسلام بیاید.

محمد و لطیفه
محمد و لطیفه

در پایان این سریال ، محمد کاملاً به انتخاب سمیرا استعفا داد.

لئونیداس و ایووتی

علی رغم همه چیز ، ایووتی و لئونیداس در کنار هم ماندند. ایوتتی دوقلو به دنیا آورد و همه چیز از خانه دوباره در خانه لئونیداس شروع شد. با تصمیم دادگاه ، لئونیداس به عنوان پدر لئو ، و دئوسا به عنوان یک مادر شناخته شد.

لئونیداس و ایووتی
لئونیداس و ایووتی

لئونیداس و ایووتی دوقلو دارند

لئو

لئو هرگز زندگی آرام و شادی پیدا نکرد. در پایان سریال ، آلبیری به او گفت که در فاز بماند و برای جادی بجنگد ، اما لئو نتوانست از پدرخوانده خود جدا شود. او با آلبیری ، که ادنا مصاحبه ای آشکار با او انجام داد ، به صحرا گریخت.

لئو
لئو

لئو نتوانست جایگاه خود را در میان مردم پیدا کند

علی دایی و زوراید

علی دایی و زوراید ازدواج کردند. زوراید شروع به فرماندهی همه همسران عمو علی کرد و از رسوایی در خانه جلوگیری کرد. عموی علی به درخواست زورایدا ، ژادی را بخشید.

علی دایی و زوراید
علی دایی و زوراید

علی دایی و زوراید ازدواج کردند و خوشبخت زندگی کردند

نازیرا

رویای نازیرا به حقیقت پیوست و او با میرا خوشبختی یافت. او او را سوار بر اسب سفید کرد و از آن زمان آنها زندگی مشترک افسانه ای را آغاز کردند.

نازیرا و میرو
نازیرا و میرو

رویای نازیرا به حقیقت پیوست و او با میرا خوشبختی یافت

قهرمانان سریال معروف تلویزیونی "کلون" بر سر راه خود از بسیاری از موانع عبور کردند. مخاطبان نگران دوستداران لوکاس و زادی ، معتاد به مواد مخدر مل ، لئو تنها و شخصیت های محبوب دیگر بودند. در پایان ، هر یک از آنها خوشبختی خود را پیدا کردند ، زیرا همانطور که عمو علی گفت: "به همین دلیل خداوند انسان را برای خوشبختی آفرید."

توصیه شده: